|
جمعه 11 بهمن 1392برچسب:, :: 8:38 بعد از ظهر :: نويسنده : محمد رضا اصفهانی
لطفا نظر بدیدتبادل لینک<\a>
جمعه 11 بهمن 1392برچسب:, :: 2:46 بعد از ظهر :: نويسنده : محمد رضا اصفهانی
نه نميخام واسم اب بيارپسرش : معدني يا لوله كشي غضنفر : اب معدني پسرش : سرد يا گرم غضنفر : ميزنمتاپسرش : با چوب يا دمپايي غضنفر : حيوون پسرش : خر يا سك غضنفر : گمشو از جلو چشام پسرش : پياده يا با دوغضنفر : با هر چي برو فقط نبينمت پسرش: تنها برم یا باهام میای غضنفر : ميام ميكشمت اپسرش : با چاقو يا ساطورغضنفر : ساطورپسرش : قربانيم ميكني يا تيكه تيكه غضنفر : خدا لعنتت كنه قلبم وايسادپسرش : ببرمت دكتر يا دكترو بيارم اينجاو ...اینجوری شد که غضنفر دق کرد و مُردتبادل لینک<\a>
جمعه 11 بهمن 1392برچسب:, :: 2:8 بعد از ظهر :: نويسنده : محمد رضا اصفهانی
آشناهای غریب همیشه زیادندآشناهایی که میایند و میروندآشناهایی که برای ما آشنایندولی ما برای آنها...نمیدانم واقعا چرا و چگونه میشودکه همه روزی آشنای غریب میشوندیکی هست ولی نیست یکی نیست ولی هست یکی میگوید هستم ولی نیست یکی میگوید نیستم ولی هست و در پایان همه بودنها و نبودنهاتازه متوجه میشوی که:یکی بود هیشکی نبوداین است دردی که درمانش را نمیدانندو ما هم نمیدانیم که آن یکی که هست کیست و آن هیچکس کجاست کاش میشد یافت کاش میشد شکستنی نبودکاش میشد زیر بار این همه بودن و نبودنخرد نشدو ما همچنان هستیم پس تو هم باش باش که دیگر یکی تنها نباشدتبادل لینک<\a>
جمعه 11 بهمن 1392برچسب:, :: 1:48 بعد از ظهر :: نويسنده : محمد رضا اصفهانی
سلام میکنم به دوستای عزیز و گلم امیدوارم که هرجا که هستید خوبو سلامت باشید و نظرتون راجبه این وبلاگ روهم فراموش نکنیدتبادل لینک<\a>
جمعه 11 بهمن 1392برچسب:, :: 1:16 بعد از ظهر :: نويسنده : محمد رضا اصفهانی
رویت آیینه کدر خواهد شد / آهم در شهر منتشر خواهد شدچون بمبی ساعتی دلم در سینه / با تاخیر تو منفجر خواهد شدتبادل لینک<\a>
جمعه 11 بهمن 1392برچسب:, :: 12:32 قبل از ظهر :: نويسنده : محمد رضا اصفهانی
خورشیدی و گرمای محبت بر دست / با آمدن تو ماه چشمم را بست با سرعت نور سمت تو می آیم / وقتی که چراغ چشم هایت سبز است.تبادل لینک<\a>
جمعه 11 بهمن 1392برچسب:, :: 12:16 قبل از ظهر :: نويسنده : محمد رضا اصفهانی
حسی دارم اگر بدانی بد نیست / شعری گفتم تو هم بخوانی بد نیستالان خیلی دلم برایت تنگ است / در هر صورت خبررسانی بد نیست.تبادل لینک<\a>
جمعه 11 بهمن 1392برچسب:, :: 12:10 قبل از ظهر :: نويسنده : محمد رضا اصفهانی
با اینکه لب از کلام بستید شما / ساکت سرجایتان نشستید شماامواج نگاهتان دلم را لرزاند / اصلا نکند زلزله هستید شما؟تبادل لینک<\a>
پنج شنبه 10 بهمن 1392برچسب:, :: 9:3 بعد از ظهر :: نويسنده : محمد رضا اصفهانی
با زیر مخالفی بگو بم بشوم / لبخند بزن مقابلت خم بشوم تو یک کلمه بگو که حوای منی / من امضا می دهم که آدم بشوم.تبادل لینک<\a>
پنج شنبه 10 بهمن 1392برچسب:, :: 5:26 بعد از ظهر :: نويسنده : محمد رضا اصفهانی
لطفا تبادل لینک کنید
تبادل لینک<\a>
پنج شنبه 10 بهمن 1392برچسب:, :: 9:0 قبل از ظهر :: نويسنده : محمد رضا اصفهانی
شاعر زن میگه :به نام خدایی که زن آفرید / حکیمانه امثال ِ من آفریدخدایی که اول تو را از لجن / و بعداً مرا از لجن آفرید !برای من انواع گیسو و موی / برای تو قدری چمن آفرید !مرا شکل طاووس کرد و تورا / شبیه بز و کرگدن آفرید !به نام خدایی که اعجاز کرد / مرا مثل آهو ختن آفریدتورا روز اول به همراه من / رها در بهشت عدن آفریدولی بعداً آمد و از روی لطف / مرا بی کس و بی وطن آفریدخدایی که زیر سبیل شما / بلندگو به جای دهن آفرید !وزیر و وکیل و رئیس ات نمود / مرا خانه داری خفن ! آفریدبرای تو یک عالمه کِیْسِ خوب / شراره، پری ، نسترن آفریدبرای من اما فقط یک نفر / براد پیت من را حَسَنْ آفرید !برایم لباس عروسی کشید / و عمری مرا در کفن آفرید شاعر مرد در جواب میگه :به نام خداوند مردآفرین / که بر حسن صنعش هزار آفرین خدایی که از گِل مرا خلق کرد / چنین عاقل و بالغ و نازنین خدایی که مردی چو من آفرید / و شد نام وی احسنالخالقین پس از آفرینش به من هدیه داد / مکانی درون بهشت برین خدایی که از بس مرا خوب ساخت / ندارم نیازی به لاک، همچنین رژ و ریمل و خط چشم و کرم / تو زیباییام را طبیعی ببین دماغ و فک و گونهام کار اوست / نه کار پزشک و پروتز، همین !نداده مرا عشوه و مکر و ناز / نداده دم مشک من اشک و فین!مرا ساده و بیریا آفرید / جدا از حسادت و بیخشم و کی نزنی از همین سادگی سود برد / به من گفت از آن سیب قرمز بچین من ساده چیدم از آن تک درخت / و دادم به او سیب چون انگبین چو وارد نبودم به دوز و کلک / من افتادم از آسمان بر زمین و البته در این مرا پند بود / که ای مرد پاکیزه و مهجبین تو حرف زنان را از آن گوش گیر / و بیرون بده حرفشان را از اینکه زن از همان بدو پیدایشات / نشسته مداوم تو را در کمین تبادل لینک<\a>
پنج شنبه 10 بهمن 1392برچسب:, :: 8:26 قبل از ظهر :: نويسنده : محمد رضا اصفهانی
خدایا پس چرا من زن ندارم؟ زنی زیبا و سیمین تن ندارم؟ دوتا زن دارد این همسایه ما همان یک دانه را هم من ندارم آژانس ملکی امشب گفت به من: مجرد, بهر تو مسکن ندارم چه خاکی بر سرم باید بریزم؟ من بیچاره آخر زن ندارم خداوندا تو ستارالعیوبی وبر این نکته سوءظن ندارم شدم خسته دگر از حرف مردم تو میدانی دل از آهن ندارم تجرد ظاهرا”عیب بزرگی است من عیب دیگری اصلا”ندارم خودم میدانم این”اصلا” غلط بود در اینجا قافیه لیکن ندارم تو عیبم را بپوش و هدیه ای ده خبر داری نیکول کیدمن ندارم؟ اگر او را فرستی دیگر از تو گلایه قد یک ارزن ندارم تبادل لینک<\a>
پنج شنبه 10 بهمن 1392برچسب:, :: 8:7 قبل از ظهر :: نويسنده : محمد رضا اصفهانی
اگــــه یـه روز رفتی یــه جــــای دنیــــاواسه خـودت ماشین خریدی اونجــــــایه چی بخر شبیه پیکـــــان بــــــــاشه صندلیاش مدل جـــــوانـــــان بــــــاشه وقتی کـــه پشت فـرمونش نشستـی خواستی بفهمن کـه کجایی هستـی اوّل کــــــــــار واســــــــه جـــلو پنجـره یــــــه نعل اسب عــــالی یـــــادت نـرهیـــه وخ خیــــال نکن حـــاجیت جــواده اون ورِ دنیـــــــــا بــد نظـــر زیـــــــــاده تسبـیــــحتــو بـــپـیـــچ بدور شصــتـت موبـــایلــــتم در آر بگیـــر تـــو دستــت رعــــــــــــــــایت حــق تقــــدم بــــــده گـــــــــازو بــگیر به هچکی ام راه نـــده بـا هر کی خواس جلــــو بیفته لـج کنبرو جلوش فرمــونــــو فوری کـــج کـن یـه دفـه مثــل اسـب وحشی رم کـــن روی تـمــــــوم آدمـــــــا رو کـــم کـــن همیشه دوبلـه واستـا راهـو ســـد کنا فسر اگــــــه نبــود چراغـــــــو رد کـن سبقتو هر جور کــه دلـت خواس بگیـراز چپ اگــــه مشکــــله از راس بگـیــرتـــــا می بیـنی راه نمیـرن جمـــــاعت لایی بکش بــــــرو بــا انـــد ســــرعت نذار کسی تـــــــورو معـــطـل کنـــــــه هیچکی نباید بـــا تـــو کـل کــل کنــــه پشت چـــراغ اگه جلوت واســـــــتـادن چــراغ که سبــز شد یــهو بـــــوق بـزن تمــــــــوم آدمــــا بــــه جـــز تــــو خُـولن نمیــــــــدونن چـــــــراغ چـــــیه مُنگُـلن همه به جــز تو دست و پـــــــا چُلُـفتن بـــــوق نـــزنی مـمـکــــنه راه نیــــفتن راستی کــــــــمربنـــدتـو هــیچوخ نبـندمحل نده بـــــــــه این چیــزای چـــــرنـدهر کی کمر بندشو بسته هــــــــو کـن خودت فقـــط روی شکـم ولـــــــــو کـن همینجوری کـــــه پشت رل نشـستی بذار هـمه خیــــــــال کنن کــــه بستی گشنه شدی یه مــــوقه پشــت فرمون یــه چی بذار تــــــــــو دهنت بلمبــــون دستــتو بیـــرون ببـــــــــــر از پنجـــــره هر چقد آشغال داری شـــــوت کن بره تخـمه اگـــه خوردی لُپاتـــــــــو پُف کن پوستشو تـا هر جـــا که میره تُــف کن تبادل لینک<\a>
شنبه 5 بهمن 1392برچسب:, :: 7:5 بعد از ظهر :: نويسنده : محمد رضا اصفهانی
ساعت 20:30 بلیت دارم برای کرمانشاه فردا صبح باید دم در پادگان باشم، لطفا بازهم نظراتتون رو بگید تا وقتی اومدم بخونم، خدانگهدار تبادل لینک<\a>
شنبه 5 بهمن 1392برچسب:, :: 4:46 بعد از ظهر :: نويسنده : محمد رضا اصفهانی
خواهش میکنم نظراتتون رو در مورد سایت بگید! تبادل لینک<\a>
شنبه 5 بهمن 1392برچسب:, :: 4:29 بعد از ظهر :: نويسنده : محمد رضا اصفهانی
چو دیگر نباشد امیدی به شوی// زگهواره تا گور دانش بجوی!! تبادل لینک<\a>
شنبه 5 بهمن 1392برچسب:, :: 3:40 بعد از ظهر :: نويسنده : محمد رضا اصفهانی
اتل متل توتوله این پسره سوسوله موهاش همیشه سیخه نگاش همیشه میخه چت میکنه همیشه بی مخ زدن؟نمیشه پول از خودش نداره باباش رو قال میذاره دی اند جیشو میپوشه میشینه بعد یه گوشه زنگ میزنه به دافش میبنده هی به نافش که من دوست میدارم تاج سرم میذارم صورت رو کردی میک آپ بیا بریم کافی شاپ تو کافی شاپ،می خنده همش خالی میبنده بهم میگن خدایی! چقدر بابا بلائی! همه رو من حریفم میذارم توی کیفم هزارتا داف فدامن منتظر یه نامن ولی تویی نگارم برات برنامه دارم اگه مشکل نداری میام به خواستگاری! تبادل لینک<\a>
شنبه 5 بهمن 1392برچسب:, :: 3:10 بعد از ظهر :: نويسنده : محمد رضا اصفهانی
دختری از کوچه باغی میگذشت، یک پسر در راه ناگه سبز گشت ،در پی اش افتاد و گفتا او سلام، بعد از ان دیگر نگفت او یک کلام، دختر اما ناگهان و بی درنگ ،سوی او برگشت مانند پلنگ، گفت با او بچه پروی خفن ،می دهی زحمت به بانویی چو من؟،من که نامم هست آزیتای صدر،من که زیبایم مثال ماه بدر،من که در نبش خیابان بهار،میکنم در شرکت رایانه کار،دختری چون من که خیلی خانمه، بیست و شش ساله _مجرد_دیپلمه، دختری که خانه اش در شهرک، استکوی پنجم_نبش کوچه_نمره شصت ،در چه مورد با تو گردد هم کلام، با تو من حرفی ندارم والسلام!!! تبادل لینک<\a>
شنبه 5 بهمن 1392برچسب:, :: 11:5 قبل از ظهر :: نويسنده : محمد رضا اصفهانی
اینایی که با یه جمله مسیر زندگیشون عوض میشه، فرمون زندگیشون هیدرولیکه فکر کنم!!! تبادل لینک<\a>
شنبه 5 بهمن 1392برچسب:, :: 11:5 قبل از ظهر :: نويسنده : محمد رضا اصفهانی
حاضرم به خاطرت تمام زندگیم رو خراب کنم تا آرزوهایی طور رو بسازم! تبادل لینک<\a> |